+ نوشته شده در سه شنبه ششم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 0:36 توسط pune
|
وقــتـﮯ ازت پـ ــرسیــבטּ
چــﮧ نســبتـﮯ بـ ــاهاش בارﮮ?؟
سـ ـرت رو بـالـآ بــگیرﮮ
و شجــاعانـﮧ بگـﮯ عشقمه
مـ ــیفهمـﮯ
سقفی بالای سرم باشد یا نه..
وقتی چهار دیواری دستانت مال من است . . .

امــروز از آن روزهاست که دوست داشتم باشی
صبح بیدار شوم و چشمان ِ مست ِ خوابت را ببینم
لبخند بزنم…خودم را کش بدهم
گلوله شوم در آغوشت،سرم روی سینه ات باشد
موهایت را نفس بکشم
دستهایت را دورم حلقه کنی، دلم نیاید جدا شوم
امروز را استعلاجی رد کنم، پیشت بمانم
امروز از آن روزهاست
